سلاله عشق منسلاله عشق من، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره
پیوند عشق ما پیوند عشق ما ، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره
سن مامان سن مامان ، تا این لحظه: 33 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره
سن باباجونیسن باباجونی، تا این لحظه: 41 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

پرنسس سلاله

بالاخره اومدیم

سلام ب همه دوستان خوشگل و عزیزم . بالاخره بعد از ی مدت طولانی برگشتیم  عشق مامان نفس من ببخشید ک نیومدم از شیرین کاریات و خانوم شدنت بنویسم چون علم پیشرفت کرده و ماروهم درگیر خودش کرده .موبوگرام و اینستا و شما و کارای کلبه عشقمون وقتی برام نمیزاشت ک بیام و بنویسم . الحمدالله این مدتی ک نبودم و ننوشتم روزای خوبی داشتیم و درکنار هم شاد بودیم و هستیم . تنها اتفاق مهم اینه ک من ۷ماه دیگه خاله میشم و تو همه میشی دختر خاله   توو این مدت کلی سفر رفتیم عروسی رفتیم و خوش گذروندیم  انشالله بزودی میام با کلی عکس ...
22 دی 1395

نوروز 1395 مبارک

پرنده کوچک سپید خوشبختی عیدت مبارک    عزیز دلم این سومین عیدی بود ک تو در کنارمون بودی و لحظه های شیرین و ب یاد ماندنی برامون ساختی و یک دنیا خوشبختی همراهه خود اوردی و کلبه کوچک مون و پر از عشق کردی عشق مامان امروز 27 فروردین ماهه و شما با ایا جوونت رفتی قوچان تا کلی خوش بگذرونی و تفریح کنی ماشالله برا خودت خانومی شدی و کلی حرفایه شیرین میزنی و دله مارو اب میکنی دیروز میخواستی بری قوچان اومدی بغلم کردی و میگی هرموقع دلت تنگ شد من زود میام پیشت  تو هنوز نرفته بودی دله من تنگ شده بود چ برسه ب الان . اما دوس ندارم خیلی وابسته باشی ک بعدا ب مشکل بخوریم عشقم ی روز رفته بودم حمام  بعد کلاهه حمام سرم بود ...
27 فروردين 1395

اخرین پست سال 1394

عزیز دل مامان سلام داریم روز  پایانی سال 1394 و طی میکنیم و فردا عیده   این مدتی ک نیومدم درگیر خرید و خونه تکونی و عروسی بودیم .  توو این مدت اتفاق خاصی نیفتاده و همه چیز بروفق مراد بوده خداروشکر . اتفاق خووب این مدت این بوده ک ماشینمون و فروختیم و صفر خریدیم خیلی شیرین زبون و کنجکاو شدی و البته خیلی بهونه گیر مخصوصا از عصر که بابایی میاد خونه تا شب کلی اذیتش میکنی . بازی جدیدتون هم اینه ک شال و چادرتو سر بابایی میکنی و عروسکارو میدی بهش و میگی بریم خونه نمسایه (همسایه) برای خونه تکونی یه 3روزی فرستادم رفتی خونه خاله جوونت و کلی بهت خوش گذشته بوود و خاله جوون میگفت اصلا دووس نداشتی بیای و گریه میکردی ...
29 اسفند 1394

عکسهای چندماه

1آذر هم تولد بابایی بوود اینم اولین کیک خامه ای ک درست  کردم مزه اش عاالی بوود       اینم ی حلوا خوشمزه برای رفتگان   اینم شب یلدا . قرار بوود عزیزجون شون بیان خونه ما اما نشد رفته بودنخونه عمو مهدی شون ما هم جمع کردیم رفتیم اونجا همه دور هم    اینم ی دوور همی خووب و عالی در کنار خاله ها و دختر خاله های عزیز   اینم مغازه مامانی  جلوی آیینه     دخترم معجوون خوور قهار      اینم پاساژ گردی    اینجا هم محوطه کلاس   شهادت امام رضا   اینجا هم حرم .البته توو این ماه اما رضا زیاد طلبید  5باری رف...
18 دی 1394

شیرین مامان

سلام گلابتون مامان ببخشید ک خیلی وقته نیومدم وبلاگ تو بروز کنم آخه همه چیدست ب دست هم داده بودن ونمیشد بیام .اول اینکه تنبلی وکنار گذاشتم و میرفتم کلاس . اول کلاس سرمه دوزی بعد هم کلاس چرم و فوق العاده بوود کلی دوستای جدید وخووب و شما هم پا ب پای من کلاسارو میومدی .البته ی 2 جلسه رفتی کلاس نقاشی اما خب خیلی باب میلت نبود چون دووس داشتی بازی کنی اما دوستات نقاشی میکشیدن اخه همه شون از تو بزرگتر بودن . اما اشکال نداره ساله دیگه خانومتر میشی و میتونی مثل دوستات نقاشی کنی . ی مدت هم نت نداشتیم منم چون درگیر کارام بودم خیلی برام نت مهم نبود .  این ماهی ک گذشت کلا مهمون داشتیم ی هفته آقاجوون هفته بعدش عزیزجوون باز هفته بعدش عزیزجوون و...
18 دی 1394

بدون عنوان

  دوستان عزیز عزاداری هاتون مقبول درگاه حق بفرمایید ادامه مطالب و عکس ...   عزیز دردونه سلام 28 ماهگیت مبارک گلم  بریم سراغ عکسا توو پست بعدی از شیرین زبونی هات مینویسم قبل ماه محرم با بابایی و شما رفتیم کوهسنگی     اینم موقع برگشت اینقدر که خسته شده بودی اینم اولین نقاشی با مفهوم سلاله جووونم    محرم یه شب با مامانی و بابا امیر رفتیم حرم (جای همتون خاالی خیلی خووب بود )   دخترم بعد از کلاس من توو پارک         روز تاسوعا هم رفتیم حرم         روز عاشورا هم رفتیم حرم   ...
3 آبان 1394

عکسای متفرقه

سلام شاپرک خونمون  ببخشید که دیر میام آپ میکنم   آخه تنبلی و گذاشتم کنار و دارم میرم کلاس از این به بعد هم آخر ماه میام وبلاگ تو بروز میکنم بفرمایید ادامه مطالب و عکسها   بابایی یه شب دعوتمون کرده بود رستوران طرقبه با خاله جوون شون  شب خیلی خووبی بوود   اینم عکسایه پارک که با هم دیگه میرفتیم اینم بازی جدید تو و بابایی . وقتی میندازتت بالا اینقدر از ته دل میخندی که ما رو به خنده میندازی اینم عکس سلفی دخترم اینم دخترم که علاقه زیادی به تل داره اینم عید قربان که با خاله ها و دختر خاله هام رفته بودیم بیروون شهر و فوق العاده عاالی بوود...
14 مهر 1394

سالگرد ازدواجمون

خدارا ب خاطر خلقت وجود پاکت سپاسگزارم همسر عزیزم 7 مین سالگرد ازدواجمون و به اول ب خودم تبریک میگم بخاطر داشتن چنین همسر نمونه ای و بعد ب تو تسلیت میگم بخاطر داشتن من کمترین آرزویم این است هرگز با چشمان مهربانت نامهربانی روزگار را نبینی و بالاترین خواسته ام برایت این است حاجت دلت با حکمت خدا یکی باشد . عاشقتم 7/7/94   ...
7 مهر 1394

عکسای آتلیه

عشقم نفسم بالاخره تنبلی و کنار گذاشتم و اینم عکسای آتلیه ها     بفرمایید ادامه مطالب اینجا 7 ماهه بودی گلم            عکس 18 ماهگی عزیزم ببخشید هرچی گشتم فایل های عکساتو پیدا نکردم از روی عکس ها عکس گرفتم خووب نشده و چندتا عکس تو هر کار کردم آپ نشد اینم عکسای 2سال و 2ماهگی               ...
27 شهريور 1394

عکس ...

اینم عکس رووز دختر 2تا عشق دووس داشتنی من   هدیه رووز دختر هم یه جفت گوشواره خریدیم اما متاسفانه عکس نگرفتم     برای ولادت امام رضا هم این اسباب بازی و برات خریدیم  اینقدر ذوق کرده بودی البته اولش اینطوری بوود بعد مثل بقیه اسباب بازی ها توو کمد خاک میخوره   اینم لباس عروسی ک برات خریدیم اومدیم خونه بابایی کلی اصرار کرد که بپوشی نگاه کن تورو خدا چقدر ناراحتی    یه چند روزی هم رفته بودیم قوچان  خونه مامانی برای ولادت امام رضا جشن داشت  و عروسی دووسته من خاله مهدیه بوود و یه شب هم با خاله ودختر خاله هام رفتیم بیرون و پارک و برای بار اول با مهسا جوون رفتی سوا...
12 شهريور 1394