سلاله عشق منسلاله عشق من، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
پیوند عشق ما پیوند عشق ما ، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره
سن مامان سن مامان ، تا این لحظه: 33 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره
سن باباجونیسن باباجونی، تا این لحظه: 41 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

پرنسس سلاله

24 ماهگی عشقم

1394/4/18 15:27
نویسنده : مامان زهرا
236 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز مامان گل خوشگلم  فدات بشم ک اینقدر زود بزرگ شدی و برای خودت خانومی شدی هرروز با کلمات جدیدی ک میگی ما رو شگفت زده میکنی  و شلوغ کاری و اذیتت هم زیادتر شده  آرامبوس 
عزیزم یک مدتیه  خیلی بابا رو اذیت میکنی  وقتی از سرکار میاد خونه بهش اجازه نمیدی استراحت کنه و کلی اذیتش میکنی حتی بهش اجازه نشستن هم نمیدی  دائم هم میگی بابا پاشو اینجا بشین اونجا نه اینجا میگم  و بنده خدا هم ب حرفت گوش میکنه مخصوصا با دهن روزه (البته اگه گوش نکنه اینقدر جیغ میزنی ک سرمون میترکه) .شاکی
اوون روز داشتم آبمیوه  میگرفتم برات یکدفعه ای روشن کردم شما حواست نبود بعد اوومدی توی اشپزخونه میگی واای مامان جوون ترسیدم اواش (یواش)تعجب
بابایی ازت میپرسه اسم عزیزجوون چیه ؟ تو هم میگی سبد
بابا میگه نه صدف  . بعد اینقدر جالب و با نمک میگی هاااا سبد   یک جوری میگی هاا که انگار قشنگ متوجه شدی .خنده
تبلت و میاری و میگی مامان جوون بازی بریز ؟  منم میگم بازی ریختم برو

میگی هااا ایخی  (ریختی) .
یه چند روز پیش حالم بد بود دراز کشیده بودم دائم میومدی میگفتی مامان جوون آب اووخوری ؟ (میخوری)  منم میگفتم نه  . باز میرفتی دوباره میومدی تکرار میکردیبوس
یک روز کلی اذیتم میکردی منم اصلا حوصله نداشتم روزه گرفتن تموم انرژی مو گرفته بود بهت گفتم برو عروسک سوزی و بردار بازی کن رفتی برداشتی بعد گرفتی دستت بهش میگی :ساام اووبی خوشی سلانتی اسم چیه ؟ هااا ؟
بعد رو ب من مامان جواب نمیده ؟ بهت گفتم چرا تو ازش بپرس جواب میده  . باز ازش میپرسی اسم چیه ؟  هااا ام الدنی (ام البنین) ( واقعا شاخ در اوردم ام البنین کیه دیگه ؟؟؟ ) بعد بهش میگی دستت بده بریم بازی محبت
برنامه خندوانه ک شروع میشه میری جلوی tv و میگی 
حدا سام آمبد جان هستم برنامه هندبانه اینجا شبکه نسیم
بعد هم برای خودت دست میزنی
( بنام خدا سلام رامبد جوان هستم برنامه خندوانه  اینجا شبکه نسیم )خندونکقه قههمحبت

یک شب خاله جوون شون افطار خونمون بودن خاله بهت میگفت سلاله جوون بیا غذا بخور میگفتی  نه من روزه ام
بعد که غذا خوردی میگی آیا دلم درد گرفت بوس

روزها ک برات میوه ای چیزی میارم بخوری  بعد ب من میگی مامان بخور 
میگم روزه ام نمیشه تو هم میگی هاا منم روزه ام خنده 
شبای احیا ک رفتیم مسجد از شیخ یاد گرفتی میای میشینی مثلا روضه میخونی و دستات و میزاری رو چشمات و گریه میکنی بوس

خیییلییی دوست دارم گلم

انشالله پست بعدی عکسات و میزارم الان ضعف کردم خسته

پسندها (5)

نظرات (7)

مامانی دخمل بلا
18 تیر 94 15:51
امام صادق (ع) فرمودند : مقدرات یک ساله ما , در شب نوزدهم ماه رمضان , تعیین , در شب بیست و یکم , تایید , و در شب بیست و سوم , امضا می شود ... تقدیری سراسر خیر و برکت , سعادت دنیا و آخرت , برای شما از خداوند متعال آرزو دارم ....
مامان سمیه
19 تیر 94 3:43
سلااااام بر مامان زهرای عزیز اول از همه طاعات عباداتتون قبول دوم از همه خدا دخملی نازتو حفظ کنه که از حالا ادای روزه دارا را در میاره....... از طرف من بوسش کن جیگر تو از جیگر من 2 ماه کوچکتره.... ممنون که سر زدی خانمی... بازم از ایکارا بکن...
مامان زهرا
پاسخ
salam banoo mer30 hamchenin chashm asal khanoom
مامان ریحانه
19 تیر 94 14:09
فدای شیرین زبونیهای دختر ناز بشم من واقعا آدم میمونه این حرفا رو از کجا میارن این وروجکا کلی به ام الدنی گفتنش خندیدم روزه هات قبول سلاله خانوم ناز
مامان زهرا
پاسخ
salam khanoomi mev30 ke be ma sar mizanin
مامان راحله
23 تیر 94 17:22
پیشاپیش عید فطر، روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک
مامان زهرا
پاسخ
mer30 golam
مامان فاطمه
7 مرداد 94 20:33
سلام خوبین عزیزم دختر نازت خوبه 25 ماهگیشو تبریک میگم...ببوسش
مامان زهرا
پاسخ
سلام خانومی ممنون عسل
ژاله
10 مرداد 94 11:42
خدا سلاله خانوم زیبا رو حفظ کنه
مامان زهرا
پاسخ
مرسی گلم
مامان سمیرا
11 مرداد 94 23:25
ماشاالله چه دخمل شیرین زبونی دارید خدا حفظش کنه